توسط خادمه الشهدا در متفرقه
✍ کم کم دارد دیــر میشود آقا…. و ترسِ جا ماندن، پشتم را می لرزاند! من در عجبم… تو که اهل سَوا کردن نیستی! عمریست بیراهه رفتم و دوباره در آغوشم کشیدی…. چه شد که همه میروند و من….. ✨تکه ای آتش درونِ دلم، گُر گرفته است! و خیالم،… بیشتر »
آخرین نظرات