💢 منتظران ظهوری که دم ظهور ، ولی امر را تنها گذاشتند!
👈در کربلا همانها که برای امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و گفتند بیا و منتظرش بودند ، همانها مسلم ابن عقیل را تنها گذاشتند و یکی از عوامل واقعه ی خونین کربلا همان منتظران بودند!
⛔️این هشداری است برا آنها که تا دیروز دم از زمینه سازی برای ظهور میزدند و هرجا که میرفتند ذکر عجل لولیک میگرفتند و اینک برای ولی امر مسلمین تعیین تکلیف میکنند . در لباس ریاکارانه میگویند صلاح کار چیز دیگری است ، ما او را دوست داریم ولی خلاف نظرش انجام میدهیم!
🔥عمر سعد وقتی که بچه بود به اباعبدالله میگفت حسین این مردم دیوانه اند ، میگویند روزی می آید که تو را شهید میکنم ، من تو را دوست دارم حسین ، مگر میشود؟!
📝روایت هست زمانی که سر اباعبدالله روی نیزه ها رفت عمر سعد چنان گریست که از محاسنش قطرات اشک بر زمین جاری میشد! خیلی از آنها که بر پیکر شهدای کربلا سنگ میزدند حسین را دوست داشتند ولی #حب_قدرت کورشان کرده بود.
🤔مگر رهبرمان درباره حوادث اخیر نفرمودند این کارها همه برای #قدرت_یابی است ؟
#حب_قدرت امروز اینان را چنان کور کرده که دم #ظهور تصمیمات ولی امر را زیر سوال میبرند.
🌴 به قول حجت الاسلام ماندگاری : اگر مردم در زمان هرکدام از معصومین بر عهد خویش و پای کار ولایت می ایستادند خداوند فرج را در همان عصر قرار میداد ، اگر بر عهد غدیر می ایستادند همانجا #فرج میشد ، در نخیله 30 هزارنفر شمشیر به دست برای بیعت با امام حسن علیه السلام آمدند ولی بر عهد خویش نایستادند ، از کوفه دوازده هزار نامه برای امام حسین علیه السلام نوشتند ولی عهد شکستند و پای ولایتش نایستادند .
‼️ لذا شرط ظهورِ آخرین ذخیره خداوند ، ماندن بر عهد و ماندن پای ولایت است و یقینا برای اثباتش آزمون گرفته میشود .
مردم همچنانکه پای ولایت نایب حضرت که غیر معصوم هست می ایستند لیاقت خود را برای پذیرش امام معصوم نشان میدهند . این آزمون اصلی ظهور است.
صلوات ، سبب رفع عذاب قبر اسـت. رسول خدا صلی الله علیه و اله روایت شده است:( بسیار بر من صلوات بفرستید زیرا که صلوات فرستادن برمن نور است در قبور نور است و نور است در صراط و نور است دربهشت.)
نقل شده زنی دختری داشت که آن دختر وفات نمود؛ مادرش او را در خواب دید درحالیکه به عذاب دردناک و عظیم گرفتار است ؛ با اندوه بسیار از خواب بیدار شده شروع به گریه و زاری نمود و چند روز برحال فرزند خود اشک میریخت و می نالید.
تا آنکه بار دیگر آن دختر را در خواب دید درحالیکه خوشحال و شادمان بود ودر باغی بهشتی قدم میزد.
درآن حال به او گفت: ای دختر آن حالت چه بود که من می دیدم و این چه حالتی است که مشاهده میکنم؟
دختر جواب داد: ای مادر ! همانطور که آندفعه دیدی به جهت گناهان خود در عذاب بودم .ولی در این روزها عزیزی( اهل نفسی) از کنار قبرستان ما گذشت و چند بار صلوات فرستاد و ثواب آن را به اهل قبرستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات ها، عذاب را از اهل گورستان برداشت.
منبع کتاب عالم قبر فصل چهارم
آخرین نظرات