یکی از اساتید اخلاق هادی در نجف بعد از شهادتش گفته بود : (( به مادر هادی سلام برسانید و بگویید او یک شبه ره صد ساله را پیمود . من به او غبطه می خورم .)) دوستانش می گفتند : وقتی می خواست برود کربلا یک چفیه می انداخت روی صورتش تا نامحرمی را نبیند . می گفت نگاه حرام راه شهادت را می بندد . بعد از شهادتش یک دفترچه یادداشت از او به دستم رسید که برنامه هایش را در نجف در آن نوشته بود : در فلان ساعت باید فلان ذکر را بگوید یا در ساعتی دیگر نماز جعفر طیار را بخواند .
یادم است همش میگفت که وقتی بچه بوده یکی از خاله هامون رو اذیت کرده و باید حلالیت بگیره ولی حتی خود اون خالمون هم یادش نمی آمد . خدا رحمتش کند خیلی حواسش بود که کسی ازش ناراضی نباشد .
اخرین مقام: سرباز امام خمینی(ره)و فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع)
نحوه شهادت:
در عملیات بدر در حین شناسایی همراه چند نفر از فرماندهان تیپ سیدالشهدا(ع) در وقت اذان ظهر به فیض شهاد نائل امدند و همان طور که خودشان همیشه دوست داشتند در راه خدا تکه تکه شوند، پیکر مطهرشان پس از 13 سال تکه تکه به وطن برگشت
سن شهادت: 24 ساله
علاقه: جهاد در راه خدا
قسمتی از وصیتنامه شهید:
پیام من این است همه سعی کنند زیر بار ذلت نروند اگر مردم جهاد را کنار بگذار خواه ناخواه به ذلت کشیده میشوند جنگ ما زمانی تمام میشود ظالمی روی زمین نماند و حضرت مهدی(عج)ظهور کند
آخرین نظرات