#ماجرای_بی_پایان_امان_نامه 🔴 بصیرت #ابالفضلی آقا….1⃣ سکانس_اول: #آن_روز
🔻 عصر تاسوعا شمر که از قبیله ام البنین(س) بود، به نزدیکی خیمه گاه امام حسین(ع) رفت و خطاب به حضرت عباس(ع) گفت: برای شما امان نامه ای از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان هستید!، مشروط بر این که از یاری برادرتان حسین دست برداشته و #سپاهش را ترک کنید..!!
حضرت عباس که کانون غیرت و وفاداری بود، بر او بانگ زد و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو. ای دشمن خدا، ما را فرمان می دهی که از یاری برادر و مولایمان حسین دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان در آوریم. آیا ما را امان می دهی ولی برای فرزند رسول خدا(ص) امانی نیست؟
شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین، ناامید و خشمناک شد و با سرافکندگی به خیمه گاه خویش برگشت.
2⃣ سکانس_دوم : #امروز
نشست مجمع سالانه سازمان ملل نزدیک است. شمر زمان(ترامپ) در نشستی با امیر کویت درخواست دیداری با مسئولین ایرانی داشته است.
آقا سیدعلی نازنین با بصیرت ابالفضلی اش می داند پشت صحنه ی پیشکش کردن اماننامه چیست!
فلذا فرمود: دیدار اصلاً معنی ندارد. حالا آقای رئیسجمهور که هیچ، وزیر خارجه و عناصر وزارت خارجه هم همینجور؛ هیچ #معنی_ندارد با اینها مذاکره کردن.
🔹 آری؛ دشمن آرزو دارد که با سلاح تحریم و بستن شریعه اقتصاد، ایرانیان دست از حمایت ولی خود بردارند؛ #هیهات
💠خدایا به عظمت علمدارکربلا قمر بنی هاشم، تا ظهور یار سایه علمدار انقلاب ما مستدام بدار
✍ #محمدصادق_سلطانزاده (کارشناس زمانه)
🏴 🔅 🏴 🔅 🏴 تا الان دقت کردی گنبد و گلدسته های امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) چه تفاوتی دارند؟
تفاوت پنهانی ندارند اگر خوب نگاه کنی می بینی گنبد هر دو بزرگوار طلاکاری هستند گلدسته هاشون هم همینطور اما دیواره گلدسته های حرم امام حسین(ع) طلاکاری شده و دیواره گلدسته های آقا اباالفضل(ع) کاشی کاری شده اند.
✨✨✨
به نظرت طلا کم اومده که به جای طلا گلدسته های عباس رو کاشی کردند؟
خیر اتفاقا سه بار طلاکاری کردند اما هر سه بار هم طلاها از گلدسته ها جدا شدند.
سرپرست گروه گفت من شب باید داخل حرم آقا عباس بمونم و ازش اجازه بگیرم تا کارمون رو انجام بدیم.
فردا صبح وقتی به سراغ سرپرست اومدند دیدند پریشون و گریونه گفتند چرا خودتو به این روز انداختی چی شده؟
گفت شب متوسل به مولا اباالفضل شدم خیلی گریه کردم از خستگی خوابم برد مردی اومد دیدم دست در بدن نداره بهش گفتم آقا چرا اجازه نمیدید ما کارمون رو تموم کنیم ما باید بریم نجف اونجا هم کار داریم.
مولایم ابالفضل(ع) گفت نمیشود آخر باید تفاوتی میان ارباب و غلام باشد و رفت.
آخرین نظرات