🏴 🕊 🏴 🕊یا حضرت رقیه(س)….
شعله های خیمه ها موی سرش را… بگذریم
رد این زنجیرها بال و پرش را… بگذریم
یک پدر با چشمهایی نیمه باز از روی نی
سیلی زجر آوری بر دخترش را … بگذریم
هر زمان چشمش به سرها می خورد در بین راه
شمر پیش چشمهایش خنجرش را … بگذریم
درد پایش هیچ؛ وقتی درد پهلو می گرفت
با لگد آرام شد تا مادرش را … بگذریم
در دلش گل کرد حس خواهرانه بین راه
خواند لالایی که قدری اصغرش را… بگذریم
با عمو عباس گفت آخر نمی بینی مگر
خواهرت نامحرمان دور و برش را … بگذریم
با وجود زخم تاول زخم گوش و زخم دست
دلخوش است از اینکه بر سر معجرش را… بگذریم …
🏴
آخرین نظرات