خدایا…
قصه وکالت را زیاد شنیده ام
اما قصه وکیلی چون تو را نه …
تو که وکیل باشی همه حق ها گرفتنی است
پرونده ای که تو وکیلش باشی قصه اش ستودنی است
از روزی که ایمان آوردم، تو وکیل منی و تنها پناهم ،
و تو در این عشق بازی، پرده از رازی بزرگ برداشتی، رازی که اسمش را می دانستم اما رسمش را نه…
رازی بنام ” توکل ” …
“توکل” قصه ای است که از روز ازل برایمان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی در تمام لحظات روشنایی، دستانت در دست من است…
“بنده من، نگران نباش
و به من اعتماد کن…”
امیدوارم سال دیگه این موقع
همه خانواده دور هم باشن
صداهای جدیدی به خونواده اضافه شده باشه
مجردا به عشقشون رسیده باشن
متاهلایی که منتظر بچه بودن، بچه دار شده باشن
اونایی که دنبال خونه بودن خونه دار شده باشن
اون لبخندایی که از خونوادهها، ماهها، شاید سالها دور شده بود، بازم به لباشون برگشته باشه .
بعد همینجور که صدای قهقهه میاد، به آرزوهایی که امسال کردیم، فکر کنیم و با خودمون بگیم :
دیدی همه چی درست شد؟
دیدی الکی اینقدر حرص خوردی
در این روزهای پایانی سال امیدوارم
همهی اونایی که تو این سالها، به هر دری زدن بسته بود، خدا در رحمت رو براشون باز کنه
و همه در سال جدید پیش رو به آرزوهای خوبشون برسن و هیچ دلی غمگین نمونه ❤️
آخرین نظرات