سلام بر دلتنگی های همیشگی یک مادر،
دنیا با همه زیبایی ها و نعمتهایی که دارد، برای من جهنمی بیش نیست. و وقتی به این فکر میکنم که شاید در ذهنت، بی مهری من رخنه کند و دوری مان را به پای بی وفایی ام بگذاری، برایم جهنم تر هم میشود.
نمی دانی پسرم، نمیدانی چه ها در دلم میگذرد و چطور با دلتنگی های گاه و بیگاهم میسوزم و چاره ای جز ساختن ندارم.
کاش میتوانستی عمق دلتنگی هایم را بفهمی، دریغ که هیچ گاه نتوانستم به چشمان زیبایت زل بزنم و غزل دلتنگی هایم را در گوشت هجی کنم.
کاش این حرفها، کلمات و جمله ها بتوانند آرام دلم باشند.کاش این اشکهای بی امان بتوانند آتش دلم را فرو نشانند، اما دریغ، که هر قطره اش چنان شعله به جانم میکشد و سینه ی تنگم را به هم میفشرد که هیچ شانه و دست نوازشی جز دستان و شانه مهربان تو آرامم نمیکند.
پسر عزیزم، دنیا بی وفایی را در حقم تمام کرد که سرنوشت من و تو را اینگونه رقم زد. :’(
نمیدانم قسمتت از این دنیا چه بود و نمیدانم حکمت خدا در چه بود که تو پا در دنیای بی وفای من بگذاری و هیچ کداممان هم روی خوش نبینیم. :|
عزیرمادر، چون پرکشیدن پرستوهای مهاجر، دلم به سویت پر میکشد و آرزوی دیدن روی ماهت را دارم.
برایت دعا میکنم که هر جا به سر میبری سالم و زیر نظر امام زمانت باشی. تو هم برای مادرت دعا کن عزیزم. 😭 😭
خواهشا سوالی نپرسید فقط دعا کنید
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات