عرفه میرود و یار نیامد
نوشته شده توسط خادمه الشهدا در 30 مرداد 1397 در متفرقه
عرفه می رود و یار نیامد چه کنم
بهر دیدار من خسته و بیمار نیامد چه کنم
ما خریدار و همه دیده ی گریان هستیم
یوسف مصر به بازار نیامد چه کنم
آن حبیبی که گره بر فرجش افتاده
تا گشاید گره از کار نیامد چه کنم
وارث نام نبی خوی علی بوی حسن
آن گل فاطمه رخسار نیامد چه کنم
گفتم امروز دگر یار دلم می آید
تا دهد رخصت دیدار نیامد چه کنم
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات